یاری یول(خانه دهم )

زنان -سیاسی- اجتماعی

یاری یول(خانه دهم )

زنان -سیاسی- اجتماعی

چه کسی میخواست من و تو ما نشویم

چه کسی میخواست من و تو ما نشویم

من و تو ما “شده ایم “

او نمی بیند

تو چرا می خوانی؟!

خانه اش ویران باد !

کاش او هم “ما ” بشود

لذت ما شدن گر بچشد،

درد ویرانگری اش می کاهد

من و تو ما شدن فهمیدیم

لذت دستان که بهم حلقه شدند

اواگر  لذت دستان  ما را می فهمید،

من اگر برخاستم

تو اگر برخاستی

او با من و تو برخاسته بود

اگر او لذت ما شدن می فهمید…

دل نوشته ها برای من  نوعی تسکین  دلتنگی  است برای پر کردن جای خالی حس گم شده ی آشنا و فراموشی این غربت بی انتهایی که این روزها چنگ در دلم میاندازد.


دل نوشته ی اول:


امروزم را به دست فردا هایم سپرده ام
دیروز هم از جنس امروز بود

چه کنم باورم هرگز به” بی فردایی” نمی رسد

مرا چه باک زان فریاد های سیه پوش جنت نشین

که بی وقفه تسبیح گردان از مرگ فرداهایم بنالد

تا فردای قیامت!

من پشت این پنجره ی رو به آفتاب

با تک مضراب کودکی هایم

رنگ فرداهایم را نخواهم باخت.



دل نوشته ی دوم:


در این گذرگاه چه گیر افتاده ام
گریز تنها چاره نیست

پاهایم خواب رفته اند

حرف هایم اسیر مگو هاست

فریادم را مدام قورت میدهم

مبادا آن حرامی

راز خواب پاهایم را بداند.

تجاوز جنسی به زنان، و غیبت مذهب در عرصه اخلاق

پروین بختیار نژاد /مدرسه فمینیستی: در چند هفته اخیر خبر تجاوز دست جمعی مردان به زنان در یک مهمانی در یکی از باغ های «خمینی شهر» ، سپس خبر تجاوز چند مرد به یک زن در روستای «قوژد» در شهرستان «کاشمر»، خبر تجاوز 4 مرد به یک زن پزشک در یکی از روستاهای «استان گلستان» ، خبر ربودن و تجاوز2 مرد به یک زن جوان و سپس به قتل رساندن وی در جنگل های «استان گلستان» . همینطور حمله چند مرد به یک استخر در «تهران» و آزار جنسی زنان ، از جمله اخباری بود که پس از اخبار متعدد کودک آزاری های حاد، در سر خط خبرهای حوزه اجتماعی قرار گرفت.

 

در این مدت، تحلیل های متعددی بر اساس اخبار تعدّی به زنان و کودکان که به صورت کاملا آشکار و بدون هراس از مجازات و قانون انجام شده ، نوشته شد. در این مقالات و مصاحبه ها هر یک به دلایلی از جمله طغیان و شورش طبقه فرودست و فقیر بر علیه اقشار فرا دست که بهره گیرندگان جدی منابع اقتصادی جامعه هستند ، مطرح شد .

عده ای خشونت رسمی بر علیه زنان که از طریق رسانه های دولتی نیز تبلیغ می شود را از جمله دلایل شکل گیری چنین فجایعی دانستند که نتیجه آن جایگیری خشونت در هسته سخت فرهنگ جامعه ایران است. همینطور برخی از تحلیل گران اجتماعی تبعیض و عدم همبستگی اجتماعی فرهنگها ، طبقات فرودست جامعه که درگیر با فقر، مهاجرت ، اعتیاد و دهها ناهنجاری دیگراند، تاکید کردند. نگارنده نیز با تاکید بر همه این موارد می خواهم در خصوص نکته ای که به آن اشاره نشده، طرح بحث کنم.

 

از آنجا که پدیده های اجتماعی در طول سالیان دراز شکل می گیرد ، عوامل و متغیرهای متعددی در شکل گیری آن پدیده ها، دخیل است. در واقع پدیده های اجتماعی «تک بنی» نیستند و متغیرهای متعددی در تکوین یک پدیده مثبت یا منفی اجتماعی، مؤثر است.

 

واکاوی تاریخ کهن این سرزمین نشان می دهد که جامعه ایران  یک جامعه مذهبی بوده و اینک نیز اعماق و لایه های گوناگون این جامعه مذهبی است . چه زمانی که ایرانیان بر آیین زرتشت بودند و چه زمانی که اسلام به عنوان یک دین مورد توجه آنان قرار گرفت.  دلایل این امر یعنی مذهبی بودن جامعه ایران مستلزم پژوهش و مطالعه ای مستقل در این موضوع است . اما یکی از کارکردهای مذهب در جوامع مذهبی هم چون ایران ساماندهی اخلاقیات آن جامعه از طریق آموزه های مذهبی است . در این جوامع مهم ترین کارکرد مذهب ، سر ریز آموزه های مذهبی به حوزه اخلاقیات جامعه است که رفتار نیک و بد ، پندارهای نیک وبد و گفتارهای نیک و بد را تعیین می کند، خط قرمزهای اخلاقی را ترسیم می کند و به جامعه هوادار خود ارائه می دهد. چنانکه در ادبیات گفتاری ما پُر از بایدها و نبایدهای مذهبی است مانند : کودکان را آزار ندهید، گناه دارد . با کودکان مهربان باشید (پیامبر اکرم) به حیوانات آزار نرسانید گناه دارد . با زنان مهربان باشید (پیامبر اکرم). با پدر ومادر خود به نیکی رفتار کنید و….

 

البته هر قدر جامعه ای محروم از رشد ، توسعه ، شهرنشینی ــ و به طور دقیق تر ماهیت شهروندی ــ باشد این آموزه ها در شکل های سنتی و مادون عقل، خود را نشان می دهد و هر قدر جامعه ای در مسیر رشد ، توسعه ، امکانات متعدد آموزش و یا بهره مندی از حد متوسطی از رفاه باشد این آموزه های مذهبی از مادون عقل به وراعقل سیر می کند درنتیجه آموزه های مذهبی نیز نو و به روز شده، وهمسان با نیازهای انسان امروز متحول می شود.

 

اما جامعه امروز ایران سه دهه فرمانروایی یک حکومت مذهبی را تجربه کرده ، حکومتی که تلاش کرده با اتکا به منابع فقهی بسیار کهن خود بر اساس مذهب مادون عقل به شهروندانش حکومت کند و از آنجایی که مذهب ، حداقل در بخشی از تاریخ پُرفراز و نشیب اش نماد معنویت و عدالت خواهی بوده در تاریخ معاصر ایران با قدرت عجین شده و برای حفظ آن ازانجام هیچ جرم و جنایتی دریغ نکرده و دیگر کارکرد ساماندهی اخلاقیات جامعه را از دست داده است .

 

چرا که نمادهای دینی ، سمبل های مذهبی امروز برای حفظ قدرت خود از انجام چه کار غیر اخلاقی امتناع کرده اند؟ زنی بدلیل فقر، دوبسته گوشت را از فروشگاهی می رباید و راهی زندان می شود، اما حاکمان آن میلیاردها ریال دزدی می کنند و هم چنان در رأس قدرت باقی می مانند . هم چنین شاهد هستیم قدرت مدعی مذهب پاکترین شهروندان خود را در زندان ها به قتل می رساند ، مورد تجاوز قرار می دهد و…..

 

بدین ترتیب وقتی حکومتی در پشت مذهب سنگر می گیرد تا از قدرت خود به هر روش غیر اخلاقی پاسداری کند ، آن گاه این مذهب دیگر کارکرد ساماندهی اخلاقیات جامعه را ندارد بلکه مذهب دولتی با عکس العمل و نفرتی که بر می انگیزد در مسیر فرو پاشی اخلاقی جامعه گام برمی دارد. جامعه ای که گرفتار فقر ، بیکاری ، ناامیدی و تبعیضات متعدد است.

 

از آنجایی که مذهب در این گونه جوامع نقش ترمز را برای هر انسانی که مخاطب آن آموزه هاست ، ایفا می کند ، جامعه امروز ما به مانند ماشینی است که ترمز بریده و سراسیمه در شیبی تند در حال حرکت است . در واقع مذهب دولتی در حال حاضر در حوزه اخلاقیات کژکارکرد شده است و نمادهای چنین مذهبی دیگر از حداقل مشروعیت در اذهان جامعه برخوردار نیست .

 

چنین وضعیتی جامعه را به سوی ناهنجاری یا به تعبیر ” دورکهایم ” آنومی سوق می دهد. جامعه ترمز بریدۀ امروز ایران دیگر هیچ خط قرمزی برای بی اخلاقی برای خود متصور نیست در نتیجه در چنین جامعه ای کودکان به شدیدترین شکل شکنجه می شوند و مورد انواع آزار و اذیت قرار می گیرند و زنان چه در خانه و چه در اجتماع مورد شدیدترین خشونت و تعدی ها قرار می گیرند.

 

در خاتمه باید بر این نکته اشاره و تاکید کرد که ضروری است در حال حاضروبا توجه به شرایط اجتماعی امروز ایران بهتراست منابع سامان ده اخلاقیات جامعه را از شکل تک منبعی به چند منبعی ارتقا داد. یعنی به جای آنکه ساختار اخلاقیات صرفا و انحصارا از مذهب تامین شود می تواند از منابع دیگری مانند عرف ، علم ،قراردادهای اجتماعی معمول در دیگر جوامع و آموزه های حقوق بشری و آموزه های روانشناسی که منجر به تربیت اخلاقی می شود (نه الزاما مذهبی) فکر کرد. بسیار ضروری است که دلسوزان جامعه در این خصوص کار کنند ، آموزش ببینند و آموزش دهند.

مرگ رنگ ها

تصوردنیایی تهی شده از رنگ غیر ممکن است ، دنیایی بدون  رنگ قرمز که ما را یادعشق میاندازه ، بدون رنگ سبز که ما را یاد زندگی و حرکت میاندازه ، بدون رنگ آبی که ما را یاد دریا و آسمان میندازه ، بدون رنگ سفید که یاد صلح  میافتیم ،بدون نارنجی  که یاد پائیز میافتیم  ، حتا  رنگ سیاه که یاد مرگ میافتیم … دنیایی خالی شده  از رمز وراز رنگها و بازی هایی که رنگ ها تو چشمان ما خلق میکنند … دنیای هرکسی با رنگ هایش زنده است  فراموشی یاد و خاطره رنگ ها وحشتناک میشه  وقتی رنگ ها ی دنیایت یکی  یکی  دارن توی نگاهت جان میدهند ورنگ میبازند !

بیداری خانه نسوان


نمایش ‘بیداری خانه نسوان’ از بیست و سوم خرداد در تبریزودر خانه تئاتر تبریزاجرا میشود
این نمایش به نویسندگی حسین کیانی و کارگردانی امیر حجازی و با بازی ، شهرام خضرایی، احد مبصری، وحید مبصری، رحیم عباس زاده ، نازیلا ایرانزاد، مینا پناهی، مینا اکبری، رقیه زارعیون و مینو نوبهاری تا ششم تیرماه برپاست .
این نمایش داستان زنانی  است که درنخستین روزهای حکومت رضا شاه قصد ورود به عرصه نویسندگی ودرام نویسی دارند ودر این راه با مشکلاتی مواجه می شوند.

با صرف نظر از نقاط قوت یا ضعف اجرای نمایشنامه از نظر من چنین رویدادی در تبریز بسیار مبارک است و تماشای آن ضمن دلگرمی دادن به فعالین عرصه تئاتر و هنرهای نمایشی شهرمان ،برای علاقه مندان به تئاتر، خالی از لطف نخواهد بود .

داستان بعلت داشتن ساختاری ساده و روان ، بی هیچ پیچیدگی پیامش را به تماشاچی منتقل میکند به عبارتی بیننده براحتی در جریان داستان است و حتی میتواند وقایع پرده های  بعدی را نیز حدس بزند اما آنچه برای شخص من آزار دهنده بود تکرار زنجیروار بدبختی های موجود درواقعیت زندگی زنان امروزی است که در هر پرده ای با تاکید اعصاب خرد کنی یادآور ایست زمان جبران ناپذیری است گویا این گذر صد ساله ی زنان ایرانی رنگ و لعابی بیش نبوده و حقیقت ماجرا همچنان به همان تلخی سابق  پابرجاست