آشنای دیرینم!
خفته اند یاد آرام خاطره ها
در هر پیچش مشوش مژگانم ،
چون به نگاه تو می رسند
باز خواب دیدم ،
سلامم بی جواب است
هزاران بهار من !
در باور چشمانت
هنوز هم در انتظار معجزه ی آئینه ها
مکرر ایستاده ام
باور هایم از عشق بی سرانجام است
باور هایم را دست تو میسپارم
این بار تو بسرای
سلام.
سرودن باورهایت را تنها نتوانم .
فقط میتونم از قول شاعر بگم :چه کسی میخواهد من و تو ما نشویم خانه اش ویران باد.
سربلند و پیروز باشی.
خداوند شایستگی زن را در قلب او قرار داده است