چه کسی میخواست من و تو ما نشویم
من و تو ما “شده ایم “
او نمی بیند
تو چرا می خوانی؟!
خانه اش ویران باد !
کاش او هم “ما ” بشود
لذت ما شدن گر بچشد،
درد ویرانگری اش می کاهد
من و تو ما شدن فهمیدیم
لذت دستان که بهم حلقه شدند
اواگر لذت دستان ما را می فهمید،
من اگر برخاستم
تو اگر برخاستی
او با من و تو برخاسته بود
اگر او لذت ما شدن می فهمید…
کاش او لذت ما شدن می فهمِید